
1.بلوغ شخصیتی:
بلوغ شخصیتی ابعاد مختلفی دارد. قبل از ازدواج حتما باید یک سری اختلالات شخصیتی را در خودتان و طرف مقابل بررسی کنید. اختلالاتی مثل خود کمبینی، تاییدطلبی، کمال گرایی، شکاکیت (پارانویا)، توجه طلبی، مهرطلبی، بیماری دوقطبی، اعتیادها و وسواس. افرادی که به این اختلالات مبتلا هستند تا وقتی که درمان نشدهاند، به درد ازدواج نمیخورند.
2.بلوغ عاطفی:
نباید فراموش کرد که زندگی هیچگاه خالی از اختلافات، درگیریها و مشکلات نیست؛ پس برای آنکه بعداً خود و طرف مقابلتان در مواجهه با این مشکلات آسیب کمتری ببینید، در صورت وجود عصبانیت، تندخویی، بدزبانی و پرخاشگری بهتر است هرچه سریعتر چارهای برای درمان بیندیشید.
بعضیها با اینکه ازدواج هم کردهاند، هنوز درست نمیدانند که از چه تیپ و شخصیتی خوششان میآید. اینها هنوز به بلوغ عاطفی نرسیدهاند و با احساسات و عواطف خودشان آشنا نیستند. باید سهم رابطههای قبلیتان را در دوست داشتن فعلی مشخص کنید و همینطور اینکه تا چه میزان هنوز تحت تاثیر آنها هستید. متوجه باشید که چقدر آگاهانه دوست دارید و چقدر نا آگاهانه. باید این واقعیت را قبول کنیم که بعد از ازدواج هم ممکن است از کسی خوشمان بیاید اما اگر به بلوغ عاطفی رسیده باشیم میتوانیم از این مساله بگذریم و تمام زندگیمان را خراب نکنیم.
3.بلوغ اجتماعی:
روی آوردن به اجتماع و قبول مسؤولیتهای اجتماعی مانند شرکت در اجتماعات سالم، قبول مسؤولیت در محیطی غیر از خانه، دوستیابی، اظهارنظر کردن در مورد نظرات دیگران و اتفاقات بهروز جامعه از شاخصههای اجتماعی شدن است.
سوال "شما مشغول چه کاری هستید؟"، یکی از اولین سوالهایی است که در هر مراسم خواستگاری تکرار میشود. شغل و موقعیت اجتماعی هر کس، تقریبا میزان بلوغ اجتماعی او را مشخص میکند؛ مثلا خانمها باید بدانند که خواستگار تقریبا آینده کاری خودش را در کجا میبیند و چقدر میتواند با شرایط تطابق پیدا کند. قطعا کسی که هنوز سربازی نرفته و مرتب شغل عوض کرده، هنوز به بلوغ اجتماعی نرسیده است. البته شغل عوض کردن اگر همراه با پیشرفت باشد، مطمئنا خوب است. مثلا اگر پسری اول جایی شاگرد بوده و بعد رفته یک جای دیگر صاحب کار شده و ترقی کرده، موقعیتش فرق میکند. پسرها هم باید برنامه همسر آیندهشان را بپرسند. باید ببینند که زن زندگیشان چقدر بلوغ اجتماعی دارد.
4.بلوغ مالی:
کسی که هنوز حساب دخل و خرجش را ندارد، نمیتواند همسر قابل اعتمادی هم باشد. قبل از ازدواج باید توقعات و خواستههای مالی طرفین معلوم باشد. یکی به فکر زندگی در کاخ نباشد و دیگری به یک زندگی متوسط قانع. برآوردی از هزینههایتان داشته باشید، راجع به چیزهایی که برایشان پول خرج میکنید با هم حرف بزنید. ممکن است طرف مقابلتان اهل خرید مجله و کتاب باشد و شما این خریدها را پول هدر دادن بدانید. در مورد سطح رفاه زندگی آیندهتان هم باید به تفاهم برسید که بعدا سر برنامههای بلند مدت زندگی به مشکل برنخورید.
5.بلوغ فرهنگی:
تصور این که هرچه تحصیلات، عالیتر باشد، فرد از فرهنگ بالاتری برخوردار است تصور غلطی است. تحصیلات میتواند در بلوغ فرهنگی فرد اثرگذار باشد اما به تنهایی کفایت نمیکند.
شاید مهمترین نتایج رسیدن به بلوغ فرهنگی دوری گزیدن از صفات اخلاقی منفی از جمله بدزبانی، کجخلقی، کینهتوزی، بیادبی، لجبازی، خودخواهی و هرزگی و روی آوردن به صفات اخلاقی مثبت از جمله انعطافپذیری، حقپذیری، حسن ظن و گذشت باشد.
6.بلوغ معنوی:
سوالهای کلی موقع خواستگاری و ملاقاتهای اولیه همیشه میتواند دردسرساز باشد. در خصوص مسائل اعتقادی و دینی هم این ابهامات بیشتر میشود. مثلا یک نفر دینداری را فقط در اعتقاد به خدا میداند و همین قدر برایش کفایت میکند. اما برای دیگری مهم است که همسرش به تمام احکام دین مومن و معتقد باشد. در یک کلام باید جنس دین داریتان با هم یکی باشد و هر دو قرائت مشابهی از دین داشته باشید. افرادی که شدیدا تحت تاثیر نوسانات فلسفی و عرفانی هستند برای ازدواج مناسب نیستند. چون هر آن ممکن است همسرتان برای پیدا کردن خودش سر به کوه و بیابان بگذارد! به طور کلی فردی به بلوغ معنوی رسیده که تا حدی جایگاه خود را در هستی پیدا کرده باشد و درگیر مسائل فلسفی پیچیده نباشد.
7.بلوغ جنسی:
آمار بالای طلاق به دلیل مشکلات جنسی، میزان اهمیت این بلوغ را نشان میدهد اما هرطور شده باید رودربایستی را با خودتان کنار بگذارید و رک و رو راست نیازهای جسمیتان را بشناسید. سلیقههای خودتان را پیدا کنید و موقع انتخاب همسر حواستان به این چیزها هم باشد. قبل از ازدواج باید تکلیفتان را با نیازهای روحی و جسمیتان مشخص کرده باشید. سواد و کفایت مدیریت روابط جنسی از قبل ازدواج شروع میشود.
فرد برای رسیدن به بلوغ جنسی و جسمی تنها کافی نیست که نشانههای بلوغ در وی ظاهر شود و توانایی فعالیت جنسی را داشته باشد بلکه باید درک صحیحی از کاربرد غریزه جنسی، کنترل آن، احکام مربوطه، آگاهی از بهداشت و چگونگی تولید نسل سالم را نیز داشته باشد تا به بلوغ جسمی و جنسی لازم برای ازدواج برسد.
8.بلوغ عقلی:
تواناییهای عقلی و شناختی دختران نوجوان، زودتر از پسرها رشد میکند و این رشد، هم از نظر کیفی و هم از نظر کمّی در دوران نوجوانی دستخوش رشد و تحول است.
از این نظر کمّی است که دختران تکالیف ذهنی را در مقایسه با سالهای کودکی سریعتر، راحتتر و با کارایی بیشتر انجام میدهند؛ کیفی است از این نظر که در فرآیندهای نهفتۀ عقلی که دختران برای تشریح و استدلال مسائل به کار میبرند، تغییرات مهمی به وجود میآید.
رسیدن به بلوغ عقلی، برای کنار آمدن با وظایف پیچیدۀ شغلی و تربیتی که به دختران در جایگاه مادر آینده، واگذار میشود، نقش مهمی دارد؛ چه این که بسیاری از جنبههای رشد نوجوانی، به پیشرفتهای عقلی و شناختی او بستگی دارد. بلوغ عقلی زمانی در نوجوان حاصل میشود که رسایی و کمال در هوش و عقل، حافظه، تصور و تخیل و توان برهانپذیری و برهانآوری (استدلال) در او شکل گرفته باشد. او باید در شرایطی قرار گیرد که بتواند برای گفتهها و اعمال و رفتار خود دلایلی قانعکننده عرضه نماید و یا برای اقدام بر امری بیندیشد.
_ برای آشنایی با سرکار خانم کبری اکبری نیا به پیج اینستاگرام نگاه دیگر مراجعه کنید.
برای گرفتن وقت ملاقات حضوری و غیرحضوری با روانشناسان ما با شماره ی نوبت دهی تماس بگیرید: 09168236095
با نگاه دیگر،نگاهی دیگر را در زندگی تجربه کنید. 🍀